مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اخیرا گفته است:«وظیفه مهم روزنامههای چاپی و خبرگزاریها تحلیل اخبار وقایع در جامعه است؛ خبرگزاریها و روزنامهها با تحلیل و تفسیر رویدادهای خبری، خوراک رسانهای دیگر فضاها را تامین کنند؛ شبکههای اجتماعی تهدیدی برای روزنامهها و خبرگزاریها نیستند» (ایرنا-۳۱ مرداد).
اگر صحبتهای خانم علیآبادی را معیار قرار دهیم این سوال پیش میآید چرا روزنامههای ایران که تا اواخر دهه ۷۰ رویکرد تحلیلی و تحقیقی چندانی نداشتند، با فروش و تیراژ خوبی مواجه بودند و گاهی مردم در دهه های ۵۰ و ۶۰ برای خرید روزنامه صف میبستند؟ پاسخ روشن است؛ چرا که بعد از رادیو و تلویزیونِ مصلحتاندیش، محتاط و سانسورمحور، مطبوعات (روزنامهها و مجلات هفتگی و ماهانه) تنها منبع مهم اطلاعرسانی در کشور بودند که مقالهها و گزارشهای انتقادیشان درباره دولت، مجلس، اقتصاد، ورزش، ترافیک، گرانی، کمبود امکانات، آسیبهای اجتماعی و …، مخاطب را راضی نگه میداشت. بعد از آن، روزنامهنگاری تحلیلی به مطبوعات ما اضافه شد و تیراژ روزنامهها نیز مناسب بود اما از اوایل دهه ۹۰ شمسی با فراگیرشدن تلگرام و اینستاگرام، روزنامهها به چالش افتادند. جالب اینجاست که فیسبوک نتوانسته بود رقیبی برای مطبوعات باشد اما تلگرام و اینستاگرام با قابلیتهایی که دارند تیر خلاص را به پیکر روزنامهها در ایران زدهاند.
اما چرا این طور شد؟ از یک سو فرهنگ اجتماعی مردم ایران که معمولا کمتحمل هستند و از سوی دیگر صرفهجویی در هزینه کردن برای کالای فرهنگی، باعث شد مردم بین « ۲۴ ساعت صبوری برای تهیه روزنامه» و «آگاهی از اخبار در شبکههای اجتماعی با بیشترین سرعت و هزینهای کمتر از قیمت یک روزنامه »، دومی را انتخاب کنند. قطعا برای مردم، تحلیل و تفسیری که موشکافانه و کارشناسانه باشد، اهمیت دارد. اما در وهله اول میخواهند خیلی زود بفهمند که اطرافشان چه خبر است. حال اگر پشت پرده یک رویداد خبری، راز مهمی هم نهفته باشد فرقی نمیکند که روزنامه، خبرگزاری، وبسایت یا یک کانال خبری در فضای مجازی هستید؛ بستگی به استعداد حرفهای خبرنگار و سیاست رسانه دارد که چگونه مهمترین اطلاعات و رازهای مگو را از دل رویداد بیرون بکشد و با تحلیل جذاب و مستدل جلوی مخاطب بگذارد. بنابراین ظرفیت تحلیل و تفسیر تنها معطوف به روزنامه نیست و سایر رسانهها هم میتوانند از این ظرفیت بهره ببرند.
ضمن این که گاهی خبر مهمی به روزنامهها میرسد که ساعتها پیش از این که تفسیرش را در روزنامه فردا بخوانیم، خبرگزاریها و شبکههای ماهوارهای موضوع را تجزیه و تحلیل کرده و تفسیر خود را زودتر از روزنامه در اختیار مخاطب قرار میدهند. این تحلیلها در فضای مجازی نیز در دسترس هستند، پس مخاطب ضرورتی نمیبیند روزنامه فردا را از دکه بخرد؛ اگرچه اینترنت هم رایگان نیست اما با خرید بسته اینترنت یک روزه از هر اپراتوری، میتوان صدها خبر از دهها روزنامه و خبرگزاری را در یک روز در گوشی موبایل مطالعه کرد؛ این هم جنبه اقتصادی موضوع.
بنابراین در این بازار خبری گسترده، فعلا چالش مطبوعات ما بیشتر از ناحیه فرهنگ روزنامهخوانی مردم است نه ضعف روزنامهها در ارائه سبک تحلیلی. استدلالی هم که ذکر شد دهههای گذشته بودند که خبری از روزنامههای رنگی،گرافیکهای زیبا و سبک تحلیلی نبود اما روزنامهها رونق داشتند. امروز هم در کشورمان تعداد روزنامههایی که تحلیلهای خوبی از وقایع میدهند، کم نیست. اما فرهنگی در بین مردم جا افتاده که ترجیح میدهند در عوض خریدن و مطالعه روزنامهها، بازنشر تحلیلها یا گزارشهای تحقیقی آن ها را از طریق فضای مجازی یا در نسخه پیدیاف رایگان روزنامه در وب دنبال کنند.
بنابراین مثل هر مقوله دیگر، اگر فرهنگ روزنامهخوانی مردم ما هم اصلاح شود و روزنامه را یک سند مکتوب ارزشمند و کالای فرهنگی لوکس بدانند که میتواند در بالا بردن اطلاعات و آگاهیشان موثر باشد، میتوان به حیات روزنامهها امیدوار شد. در غیر این صورت در آینده وضع از این هم بدتر میشود و فقط اسمی از روزنامهها میماند که برای رسیدن به دست مردم چاپ نمیشوند بلکه بهانهای است که بگوییم هنوز در ایران روزنامه منتشر میشود!
برگرفته از: شفقنا رسانه
مطبوعات از درون...
ما را در سایت مطبوعات از درون دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : rastinewsa بازدید : 212 تاريخ : چهارشنبه 13 شهريور 1398 ساعت: 13:56