مهدي محسنيانراد، مدرس ارتباطات و جامعهشناس در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: چهل سال است كه در دانشگاه ارتباطات درس ميدهم و در اين ٤٠ سال به ياد ندارم كه آمار تيراژ مطبوعات كاغذي به اين راحتي عنوان شود. در طول اين ٤٠ سال اين آمار شبيه يك راز مگو بود كه نبايد عنوان ميشد و مديران و مسوولان، سعي در پنهان كردن آن داشتند. اما حالا بايد از حسين انتظامي تشكر كرد كه به عنوان معاون مطبوعاتي، عدد و رقمي از تيراژ مطبوعات را به راحتي اعلام ميكند و ميگويد كه ٢٠٠ روزنامه داريم و تيراژ آنها در مجموع به ٩٠٠ هزار نميرسد.
در روزگاري دورتر با مرحوم كاظم معتمدنژاد و به وقت بررسي و پژوهش درباره وضعيت مطبوعات در ايران و ميزان مخاطب، كاملا به اين نتيجه رسيديم كه اوضاع فاجعه است. در تحقيقي كه در سال ١٣٥٦ انجام داديم، وقتي سرانه روزنامهها در ايران را بررسي كرديم، به اين نتيجه رسيديم كه به نسبت آمار جهاني، اين سرانه عدد و رقمي نزديك به مصيبت است. از آن سالها تا همين امروز وضعيت به همان ترتيب باقي مانده است و اگر بخواهم تحليل كنم كه چرا شرايط اينطور است، چرا سرانه مطالعه مطبوعات پايين است، چرا مطبوعات كاغذي به مشكل برخوردهاند و... بايد يك سخنراني چند ساعته با نمودار و فكتهاي دقيق علمي داشته باشم. اما در اين متن كوتاه و در يك جمعبندي خلاصه ميتوانم دو دسته از دلايل اين اتفاق را عنوان كنم و دربارهاش حرف بزنم. عواملي كه مطبوعات كاغذي را به چنين وضعيتي رسانده، دو دسته است. دسته اول علل مزمن و ريشهدار است و دسته دوم هم علتهاي جديد و مدرن و البته كمي جهاني.
در توضيح دسته اول كه مشكلات ريشهدار و قديمي هستند، سه نكته قابل توجه است. نكته اول اصل استبداد است. استبدادي كه من محقق واژه ديگري نميتوانم براي آن پيدا كنم و در واقع يك دليل كاملا جهاني و عمومي است كه رسانهها را محدود ميكند و در هر جامعهاي شكل و شمايل خودش را دارد.
دسته دوم اين مشكلات، نگاه سنتي حكومتداران به رسانه و نوع توقع و استنباط آنها از رسانه است. در واقع حكومتداران رسانه را در جهت اهداف و منافع خود قبول دارند و نه در موقعيتي مستقل و آزاد. با همين توقعات و خواستها است كه رسالت واقعي رسانه انكار ميشود و مقابل رشد مطبوعات ميايستد.
سومين نكته هم تصور مديران از ماهيت رسانه است. در واقع مديران معتقدند كه بايد از مردم، دولت، نظام و... دربرابر هر اتفاق و هجمهاي مراقبت كنند و براي اين مراقبت و پيشگيري، تمام آنچه توسط رسانهها منتشر ميشود را نوعي خطر محسوب ميكنند. در واقع تصور مديران اين است كه مردم با شنيدن يك خبر از تلويزيون يا خواندن آن در روزنامه بلافاصله تحتتاثير قرار ميگيرند و ممكن است اين تاثيرپذيري نتايج خوشايندي نداشته باشد و مقابل آن ميايستند تا پيشگيري از حادثهاي را داشته باشند كه مشخص نيست چطور قرار است رخ دهد و چرا مردم بايد اينچنين تاثيرپذير از آن باشند.
اما درباره دسته دوم دلايل، به نقطهاي ميرسيم كه مدرن، جديد و كمي هم جهاني است. به مشكلاتي كه مختص ايران و رسانههاي ايراني نيست و در واقع مشكلي تازه و همگاني است. دسته دوم همان است كه اين روزها درباره آن صحبت هم بسيار ميشود و اما و اگر و بحثهايي دارد كه اگر بخواهيم واقعبينانه با آن برخورد كنيم، نه تنها پژوهشگران و كارشناسان رسانههاي ايراني كه حتي پژوهشگران خارجي هم همچنان نميتوانند با قطعيت درباره آن صحبت كنند و نظري دهند. اين دسته دوم همان گسترش دسترسي به اطلاعات و ابزار مدرن اطلاعرساني و خوانش است. اتفاقي كه نه تنها درباره مطبوعات كاغذي كه درباره كتابها هم رخ داده و آنها را آسيبپذير كرده است. تا آنجا كه پژوهشهاي سال ٢٠١٥ و ٢٠١٦ كارشناسان جهاني را مطالعه كردهام، اين سردرگمي جهاني است و خاص ما نيست. ما همچنان نميدانيم كه آخر و عاقبت كاغذ چيست و آيا زماني به كلي از بين ميرود يا برعكس، مردم دوباره به روزگار كاغذخواني بازميگردند و دوباره كتاب و روزنامه به دست ميگيرند. اين استفاده روزانه كه نه، لحظهاي از تكنولوژي و دسترسي آزاد و سريع و حتي بدون مديريت، باعث شده تا مردم به سمت دنياي ديجيتال روي بياورند و بيشتر از توجه به مطبوعات كاغذي و كتاب، وقت خود را در سايتهاي خبري، كانالهاي تلگرامي و... بگذرانند.
با اين دلايل ميشود به صورت خلاصه گفت كه چرا در جامعه ايراني و با جمعيت ٨٠ ميليوني تيراژ مطبوعات كاغذي پايين است و چه اتفاقي افتاده است. اما نكته مهمتر از اين دلايل و مشكلات كه تفاوت ما را با كشورهاي پيشرفته اروپايي، امريكا، كانادا و حتي ژاپن مشخص ميكند اين است كه در اين كشورها، اهالي رسانه به دنبال تدبيرهاي تازه ميگردند و انديشهاي براي نجات از چنين وضعيتي پيدا ميكنند. اما در كشور ما اين امكان وجود ندارد و نميشود آسيبشناسي دقيقي كرد و برنامه اجرايي دقيقتر و موثري داشت. آسيبشناسي و ترميم اين وضعيت به عوامل زيادي مانند تيراژ، حقوق اهالي مطبوعات، دايره وظايف، دسترسي به اطلاعات، آزادي رسانه و... دارد كه به همين راحتي نميتوان انتظار داشت تا زماني كه اين مشكلات وجود دارد، اين وضعيت هم آسيبشناسي و ترميم شود. حتي ميتوان گفت كه مساله مطبوعات و رسانه در جامعهاي كه مردمش مشكلات مهمتري مانند مشكلات اقتصادي، بيكاري نسل جوان و... دارند، در درجه دوم اهميت است. اينچنين است كه به عنوان يك محقق و كارشناس بعد از ٤٠ سال از شنيدن اعلام رسمي تيراژ مطبوعات خوشحال ميشوم و همين را به فال نيك ميگيرم.
برگرفته از شفقنا رسانه
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 15:1 توسط محمدرضا فرجاد |
مطبوعات از درون...
ما را در سایت مطبوعات از درون دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : rastinewsa بازدید : 214 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1396 ساعت: 14:19