تکیه گاههای ملّی و تاریخی
یادداشتی از سید مسعود رضوی
هنوز دولت جدید به مجلس معرفی نشده و مراسم تنفیذ و تحلیف هم برگزار نشده است. لازم است تا آن هنگام، بحث و جدلهای رقابتی و منازعات اقلیت و اکثریت تمام شود تا چرخ مملکت روانتر حرکت کند و با سرعت بچرخد. دولت مستقر، دولت همه مردم ایران است و از موفقیت آن همگان منتفع خواهند شد. همچنان که از ناکامی و شکست دولت نیز تمام ایرانیان زیان میبینند.
در حال حاضر ادبیات سیاسی و جدلهای جاری، از حالت طبیعی خارج و بیش از حد تند و حتی آلوده شده است. این بلیه سالهاست به جان گروهها و رقبای سیاسی افتاده اما در جریان انتخابات اخیر از مدار تعادل و تحمل خارج شد و همین مایه نگرانی دلسوزان است زیرا ادامه این وضع برای کشورمان هزینه خواهد داشت. خطابها عتاب آلود و صفتها و شیوه بحث و نقد هم ناهنجار و گاه بیادبانه و آکنده از تقبیح است. این سبک و سیاق، خصومت تولید و پیوندهای بنیادین و حیاتی در عرصههای سیاسی و اجتماعی را سست میکند. شگفت انگیز است که ۴۰ سال تجارب انقلاب نتوانسته به برخی از سیاستگران و فعالانِ ما بیاموزد که هدف رقابت سیاسی، حذف و هدم رقیب و پایگاه اجتماعی آن نیست؛ و اصلا مگر چنین چیزی امکانپذیر است؟ عقلا میدانند که مقصود از رقابتهای سیاسی، تأمین نظر اکثریت است و برای دستیابی به این هدف باید اعتماد عمومی و آرای اکثریت جلب شود.
این نکات بدیهی، شاکله مردمسالاری و نظامهایی است که رأی و نظر مردم در آن اهمیت دارد وگرنه نظامهای خودکامه و کودتایی و خاندانی یا قبیلگی؛ نظیر طالبان و حکومت لیبی در عصر قذافی و آل فلان و بَهمان که نیازی به آرای مردم و تأمین خواستها و حتی نیازهای آنان ندارند. کسانی که ارزش رأی مردم و اعتبار آن در استحکام قدرت و مشروعیت مقام و مقبولیت مراتب سیاسی را انکار میکنند بدانند که نیمی از قدرت نظام جمهوری اسلامی و کل تکیهگاه اجتماعی آن را دچار ضعف میکنند. پس این تفاوتها را به خاطر بسپاریم و مدام گوشزد کنیم زیرا دستاورد و مزیت کشور و نظام سیاسی ایران در همین مسائل نهفته است.
شاید هیچ زمانی به اندازه این لحظات تاریخی، این ویژگیها و دستاوردها، در زندگی ما و همسایگانمان به کار نیاید. مسلمانان خاورمیانه از اختلافات مذهبی و قومی و سیاسی بسیار رنج میبرند و هزینههای گزافی نیز برای این تفرّق و واپس ماندگی میپردازند. روشن است که امنیت نیز از اغلب این کشورها رخت بربسته و به همین دلیل یک الگو و سمبل شاخص به مانند ایران میتواند راهگشا و امیدبخش باشد و به آنان بیاموزد که در بحرانیترین شرایط و ناامنترین مناطق جهان هم میتوان امنیت داشت به شرطی که قواعد و الزامات رقابت سیاسی و احترام متقابل و توجه به نظر و خواست اکثر مردم تأمین شود. خاورمیانه در این ظلمت ناامنی و بحران و خونریزی واقعاً به چراغ راهی نیاز دارد تا امیدی برانگیخته شود و مردم به چشم خویش ببینند که میتوان همزیستی مسالمتآمیز را با رقابت سیاسی توأم کرد و در عین حال به اصول خود نیز وفادار بود. برای مثال در عراق اگر کرد و شیعه و سنی و شهرنشین و عشیرتی، ضمن حفظ علایق قومی یا اعتقادی و اجتماعی و حتی ایلی، عهد اول و پیوندشان را بر پیمانهای ملی و دموکراتیک قرار دهند و ضمنا تسلیم قانون اساسیای باشند که آرای اکثریت را با شروط خاص و تقسیمات سه گانه در پارلمان و دولت و قشون تبیین کرده است، هم امنیت خواهند داشت و هم در پرتو ثروت عظیم نفتی به سرعت شکوفا و قدرتمند میشوند. توسعه عراق در پشت سدهای خود برتر پنداری تباری و تعصبات مذهبی و فریبهای ایلی و آلی معطل است (بگذریم از فساد و قلت آموزش و آگاهی) و ممکن است برای همیشه افق پیشرفت و توسعه در این کشور تعطیل شود. آیا ایرانیان هم که با کوله بار تجربههایشان بیش از یک قرن است در سنگلاخ سیاست و توسعه راه میپیمایند میخواهند همین سدها و موانع را داشته باشند؟
مهمترین درس در نظام مردمسالار این است که شکست خوردگان میدانند تنها در یک مقطع از دستیابی به کرسیهای قدرت و مدیریت بازماندهاند و درهای رقابت به زودی بازهم گشوده خواهد شد و اگر بتوانند وجاهت خود و اطمینان خاطر مردم را جلب کنند، بازگشت به قدرت دور و دیر نیست. پس نظام سیاسی ایران میتواند یک مدل و نمونه کارآمد و عینی برای همسایگان ستمدیده و آشوبزده ما باشد تا از این بند و بلا وارهند و بیش از این خون و زمان و انسان و امکاناتشان تباه نشود. مهمترین دستاورد جمهوریت و پیوستگی ملت و نظام سیاسی در این مقطع از تاریخ، امنیت چشمگیر در کشور ماست که باید آن را حفظ کنیم و در پرتو توسعه اقتصادی و آموزش ملی و اعتلای اخلاقی استمرار بخشیم. به همین دلیل باید تبیین و تعریف درست و واقع بینانهای از امنیت داشته باشیم. این یک امر پیچیده و منشور مانند است. ازجمله دلایل امنیت و آرامش ما، بنیه و زیرساخت فرهنگی ماست. فرهنگ کهن و معنوی و کیفیات روابط انسانی و اجتماعی ایرانیان نقش مهمی در آرامش و امنیت ما داشته و دارد. برای مثال وقتی در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، کشور نه مدیری داشت و نه نظم و نظام و نیرویی که مردم بر اساس آن احساس بازدارندگی و قانونپذیری داشته باشند؛ اما همه شاهد بودیم که چگونه تحویل و تحول حکومت و سیستم سیاسی با کمترین هزینهها رخ داد و زیرساختهای کشور نابود نشد. آسیبهایی به صورت طبیعی رخ داد، اما در مقیاس ملی اندک بود. نه جنگ داخلی رخ داد و نه خونهای بیهوده و بسیار جاری شد. این نتیجه عهد اخلاقی و نجابت و انساندوستی و آگاهی مردم ایران و آموزههایی است که در اعماق باورها و ایمان و فرهنگ ملی ماست. این معجزه فرهنگ و معنویت و ایمان و آگاهی است نه تیر و توپ و تفنگ.
آیا خشونت گریزی و مهرورزی و قانونگرایی مبانی اصلی در این امنیت و آرامش نیست و نمیتواند زیربنای شکوفایی ما باشد؟ به این مسائل بیشتر بیندیشیم و به این پرسش که آیا ما توانستهایم این داشتهها و میراث گرانبها را حفظ کنیم و ارتقا بخشیم و امکانات سخت افزاری و نظامی را به مثابه امتیاز و افزونهای عالی بر آن منضم کنیم یا قرار است کشوری با فرهنگ و ایمان و معنویت همچون ایران، در داخل و خارج به قاعده نظامهای استبداد شرقی و میلیتاریستی پرده براندازد و چهره بگشاید. ملت ایران، نخستین را برگزیدهاند. چنان که اخیراً همگان خرسند و مفتخر بودند به این که افکار عمومی و رسانههای عالم، میان ما و همسایگان شرقی و جنوبی بر اساس انتخاباتی شکوهمند و غرور انگیز داوری کردند.
برگرفته از روزنامه اطلاعات - سه شنبه 27 / 4 / 1396
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۶ساعت 7:47 توسط محمدرضا فرجاد |
مطبوعات از درون...
ما را در سایت مطبوعات از درون دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : rastinewsa بازدید : 210 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1396 ساعت: 14:19